۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

من و کودک

گوشه‌ی وب‌لاگ قبلی‌ام از قول هانّا (شایدم حنا) کان نوشته بودم: کودک! دست‌ات را به من ده، تا در پرتو اطمینانی که به من داری راه روم!
امروز دیدم چند کودک دست‌شان را به من داده‌اند... داریم راه می‌رویم... سخت و با تردید...

دارم یاد می‌گیرم با تردید هم می‌شود راه رفت...

۲ نظر:

  1. اما گاهی بچه ها انقدر جدی بهت اطمینان می کنن که آدم خودش هم باورش میشه و با اطمینان راه میره!

    پاسخحذف
  2. گويي كه ناميه مان نه آن دختر سي ساله كه بانويي دو ساله است!!!!

    پاسخحذف