پیشفرض آنها که برهان شر را در ردّ وجود خدا به کار میبرند، صفات خیری است که به او نسبت میدهند. در حالی که همه چیزِ جهان نشانهی وجود خدایی شرور است که با قدرت مطلق لایزالش، خوبها را هر چه بیشتر خوبی کنند در رنج و عذاب بیشتر میاندازد و دست بدها را در بدی کردنهایشان روز به روز بازتر میگذارد. ساز و کار جهان «تصادفا» نمیتوانست این همه ظالمانه و شرارتبار باشد. و عجیبتر آنها که برای علاج درد بیعدالتی، آمدن منجی را وعده میدهند. یعنی هزاران سال بشر در رنج باشد و دلخوش به اینکه روزی کسی خواهد آمد و انتقام خواهد گرفت. شاید هم این نگاه به منجی و انتظار آمدنش، اتفاقا نشانهی ناامیدی از ارادهی خدا در انجام کار خیر است، تاییدی بر وجود خدای شرور. اگر خدا عادل بود و فعالٌ ما یشاء، جهان به این روز نمیافتاد. اصلا با فرض وجود خدای خیرخواه، چه دلیلی داشت در جهانی سراسر شر، عمرمان را در ناامیدی از عدل الهی و به امید ظهور نجاتدهنده بگذرانیم؟ خیال وجود خدای شرور آرامشبخش است. رنجها تصادفی باشند دق میکنیم.