۱۴۰۰ فروردین ۲۶, پنجشنبه

سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب/ این همه از نظر لطف شما می‌بینم

پیش‌فرض آن‌ها که برهان شر را در ردّ وجود خدا به کار می‌برند، صفات خیری است که به او نسبت می‌دهند. در حالی که همه چیزِ جهان نشانه‌ی وجود خدایی شرور است که با قدرت مطلق لایزالش، خوب‌ها را هر چه بیشتر خوبی کنند در رنج و عذاب بیشتر می‌اندازد و دست بدها را در بدی کردن‌هایشان روز به روز بازتر می‌گذارد. ساز و کار جهان «تصادفا» نمی‌توانست این همه ظالمانه و شرارت‌بار باشد. و عجیب‌تر آن‌ها که برای علاج درد بی‌عدالتی، آمدن منجی را وعده می‌دهند. یعنی هزاران سال بشر در رنج باشد و دل‌خوش به این‌که روزی کسی خواهد آمد و انتقام خواهد گرفت. شاید هم این نگاه به منجی و انتظار آمدنش، اتفاقا نشانه‌ی ناامیدی از اراده‌ی خدا در انجام کار خیر است، تاییدی بر وجود خدای شرور. اگر خدا عادل بود و فعالٌ ما یشاء، جهان به این روز نمی‌افتاد. اصلا با فرض وجود خدای خیرخواه، چه دلیلی داشت در جهانی سراسر شر، عمرمان را در ناامیدی از عدل الهی و به امید ظهور نجات‌دهنده بگذرانیم؟ خیال وجود خدای شرور آرامش‌بخش است. رنج‌ها تصادفی باشند دق می‌کنیم.

۲ نظر:

  1. رنج ها تصادفی هستن، دق هم نمیکنیم اگه فرض انتظار و توقع داشتن از اینکه دنیا چطور باید باشه رو حذف کنیم. همه امید به عدالت فقط امید و‌خیال و توقع هست و دست و پا زدن دست و پا چلفتی ما برای بهبود. در واقع ما نقطه ای بیش‌نیستیم از جهان بیکران و جهان و طبیعت احتیاجی به خیر یا شر بودن ما نداره، کار خودش رو میکنه، نه احتیاجی به خدایی داره و نه به بنده ای، سیستم خودش رو داره . ما برای تسلی دادن به خودمونه که همه این داستانهای خیر و شر و اخلاقیات رو ساختیم چون به قولا عذاب اوره باور اینکه هر کدوم ما یه نقطه که میاد و‌میره بیشتر نیستیم

    پاسخحذف