اینها رو برای مخاطبان خشمگینم توی اینستاگرام نوشتم. نمیدونم فایدهی این نوشتنها چیه. اتفاقات تلخ بدون اینکه مهلت بدن هضمشون کنیم، پشت هم در حال رخ دادنن. کابوسی که یه روزی از واقعیت فاصله داشت، حالا خیلی نزدیک شده و من دیگه بلد نیستم امیدوار باشم.
...
فعالیت سیاسی من توی دنیای مجازی کارکرد مشخصی داره. برای آسودگی وجدان خودم یا کفزدن دیگران یا سربلندی در پیشگاه باریتعالی فعالیت نمیکنم. اگر دربارهی موضوعات دیگهای مثل جنگ افغانستان و اوکراین و باقی بلاهایی که غرب سر جهان آورده هم، این طور همهی رسانهها به صورت شبانهروزی و بیوقفه مشغول "اطلاعرسانی" بودن من دیگه نیازی نمیدیدم کاری بکنم. یا اگه مخاطبان من افراد وابسته به حکومت بودن که از اشتباهات حاکمیت دفاع میکردن، ضروری میدیدم در اعتراض بهشون فعالیت کنم. من از وقتی چشم باز میکنم و فقط توی اینستاگرام میچرخم، با اطلاعات راست و دروغ بیشماری که همه در وصف جنایات جمهوری اسلامی هستن مواجهم و نهتنها هیچ دلیلی نمیبینم که این خط رو ادامه بدم، که تن دادن بهش رو خطرناک میدونم. چرا خطرناک؟
- وقتی اعتراضات به این سرعت به سمت خواست براندازی میرن، اعتبارشون رو برای من از دست میدن. نه فقط به خاطر اینکه حضور محسوس و نامحسوس دولتهای متخاصم و نیروهای تجزیهطلب و بقیه رو حس میکنم، بلکه به این دلیل روشن که زبان منتقدان واقعی و مطالبهگرانی که عمیقا میخوان تغییری در وضعیت کشور ایجاد بشه کوتاه میکنن و کشور رو برای مدت نامعلومی وارد تنش و بحران میکنن. بله، من برای مردم "هم" در بیارزش شدن جون هموطنانشون مسئولیت قائلام.
- دربارهی اتفاقاتی که توی خاورمیانه میفته، یا درستتر بگم اتفاقاتی که توی کشورهایی میفته که غرب باهاشون دشمنی داره، تجربهی تاریخی نشون داده که در اغلب موارد اطلاعاتی که بلافاصله منتشر میشن دروغن یا احتمال دروغ بودنشون بالاست. همونطور که سلاح کشتارجمعی داشتن عراق دروغ بود و حملهی شیمیایی دولت سوریه به مردم خودش دروغ بود. همونطوری که تعداد زیادی از اتفاقات این روزها که به عنوان جنایت حاکمیت دستبهدست میشه دروغه. من دیگه تصمیم ندارم مثل اعتراضات بعد از انتخابات ۸۸ به جوی بپیوندم که بدون مستندات روشن، جامعه رو دوقطبی میکنه و به راحتی میتونه ثبات کشور رو که زیربنای لازم برای رفاه و آزادیه به هم بریزه.
- درهمآمیزی اطلاعات درست و غلط و مشخص شدن نادرستی خیلی از گزارههایی که ناگهان توی دنیای مجازی برجسته میشن، مثل نادرستی اعداد و ارقام مربوط به کشتههای اعتراضات، به تدریج آدمها رو نسبت به واقعیات، بیتفاوت و کرخت میکنه و مهمتر اینکه امیدشون به تغییر رو از بین میبره. لازم به یادآوری نیست که جون یک آدم هم ارزشمنده. و جون همه به یک اندازه ارزشمنده، چه فارس مرکزنشین باشه چه بلوچ و کرد نزدیک مرزنشین، ولی همه میدونیم که توی میزان خشم ما و توی امیدمون به تغییر، هم تعداد مهمه و هم چگونگی کشتهشدن. و این چیزیه که توی اعتراضات این دوره به شدت روش سرمایهگذاری شده. هیولای بیشاخ و دمی از حکومت ساخته شده که فقط با نابودیش میشه به سعادت رسید.
- وقتی همهی اتفاقات تلخِ پیرامون یه موضوع به صورت فلهای به حکومت نسبت داده میشه، دست بخش سرکوبگر حاکمیت برای جنایات بیشتر در موقعیتهای بعدی باز میشه. اعتراض فلهای یعنی دادن مجوز برای سرکوب فلهای. یعنی باز کردن مسیر خشونت. یعنی بازی با آتش. غلط کرده حکومت که ما رو عصبانی کرده؟ بله غلط کرده. اصلا از حکومت بدمون میاد و دلمون خنک میشه هر چه فریاد داریم سر جمهوری اسلامی بزنیم؟ بسمالله. بزنید. فقط با کسی که مثل شما فکر نمیکنه کاری نداشته باشید. همهی امکان من برای موضعگرفتن همین اکانت اینستاگرامه و هیچ امیدی به شنیده شدن و هیچ توهمی دربارهی اثرگذاری ندارم. برای نپکیدن مینویسم. لطفا به پستها و استوریهای من که میرسید، به قول اون شاعر گوشهگیر مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر